۱سموئیل 1:12-19
۱سموئیل 1:12-19 Persian Old Version (POV-FAS)
و سموئیل به تمامی بنیاسرائیل گفت: «اینک قول شما را در هرآنچه به من گفتید، شنیدم و پادشاهی بر شما نصب نمودم. وحال اینک پادشاه پیش روی شما راه میرود و من پیر و مو سفید شدهام، و اینک پسران من با شمامی باشند، و من از جوانیم تا امروز پیش روی شماسلوک نمودهام. اینک من حاضرم، پس به حضور خداوند و مسیح او بر من شهادت دهید که گاو که را گرفتم؟ و الاغ که را گرفتم و بر که ظلم نموده، که را ستم کردم و از دست که رشوه گرفتم تا چشمان خود را به آن کور سازم و آن را به شمارد نمایم.» گفتند: «بر ما ظلم نکردهای و بر ما ستم ننمودهای و چیزی از دست کسی نگرفتهای.» به ایشان گفت: «خداوند بر شماشاهد است و مسیح او امروز شاهد است که چیزی در دست من نیافتهاید.» گفتند: «او شاهداست.» و سموئیل به قوم گفت: «خداوند است که موسی و هارون را مقیم ساخت و پدران شما را اززمین مصر برآورد. پس الان حاضر شوید تا به حضور خداوند با شما درباره همه اعمال عادله خداوند که با شما و با پدران شما عمل نمود، محاجه نمایم. چون یعقوب به مصر آمد وپدران شما نزد خداوند استغاثه نمودند، خداوندموسی و هارون را فرستاد که پدران شما را از مصربیرون آورده، ایشان را در این مکان ساکن گردانیدند. و چون یهوه خدای خود را فراموش کردند ایشان را بهدست سیسرا، سردار لشکرحاصور، و بهدست فلسطینیان و بهدست پادشاه موآب فروخت که با آنها جنگ کردند. پس نزدخداوند فریاد برآورده، گفتند: «گناه کردهایم زیراخداوند را ترک کرده بعلیم و عشتاروت را عبادت نمودهایم، و حال ما را از دست دشمنان ما رهایی ده و تو را عبادت خواهیم نمود. پس خداوندیربعل و بدان و یفتاح و سموئیل را فرستاده، شمارا از دست دشمنان شما که در اطراف شما بودند، رهانید و در اطمینان ساکن شدید. و چون دیدید که ناحاش، پادشاه بنی عمون، بر شمامی آید به من گفتید: نی بلکه پادشاهی بر ماسلطنت نماید، و حال آنکه یهوه، خدای شما، پادشاه شما بود. و الان اینک پادشاهی که برگزیدید و او را طلبیدید. و همانا خداوند بر شماپادشاهی نصب نموده است. اگر از خداوندترسیده، او را عبادت نمایید و قول او را بشنوید واز فرمان خداوند عصیان نورزید، و هم شما و هم پادشاهی که بر شما سلطنت میکند، یهوه، خدای خود را پیروی نمایید خوب. و اما اگر قول خداوند را نشنوید و از فرمان خداوند عصیان ورزید، آنگاه دست خداوند چنانکه به ضد پدران شما بود، به ضد شما نیز خواهدبود. پس الان بایستید و این کار عظیم را که خداوند به نظر شمابجا میآورد، ببینید. آیا امروز وقت درو گندم نیست؟ از خداوند استدعا خواهم نمود و اورعدها و باران خواهد فرستاد تا بدانید و ببینید که شرارتی که از طلبیدن پادشاه برای خود نمودیددر نظر خداوند عظیم است.» پس سموئیل ازخداوند استدعا نمود و خداوند در همان روزرعدها و باران فرستاد، و تمامی قوم از خداوند وسموئیل بسیار ترسیدند. و تمامی قوم به سموئیل گفتند: «برای بندگانت از یهوه، خدای خود استدعا نما تانمیریم، زیرا که بر تمامی گناهان خود این بدی راافزودیم که برای خود پادشاهی طلبیدیم.»
۱سموئیل 1:12-19 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
سموئیل به مردم اسرائیل گفت: «هر چه از من خواستید برای شما انجام دادم. پادشاهی برای شما تعیین نمودم. حال، او شما را رهبری میکند. پسرانم نیز در خدمت شما هستند. ولی من پیر و سفید مو شدهام و از روزهای جوانیام تا به امروز در میان شما زندگی کردهام. اینک که در حضور خداوند و پادشاه برگزیدهٔ او ایستادهام، به من بگویید گاو و الاغ چه کسی را به زور گرفتهام؟ چه کسی را فریب دادهام و به که ظلم کردهام؟ از دست چه کسی رشوه گرفتهام تا حق را نادیده بگیرم؟ اگر چنین کردهام حاضرم جبران کنم.» همه در جواب وی گفتند: «تو هرگز کسی را فریب ندادهای، بر هیچکس ظلم نکردهای و رشوه نگرفتهای.» سموئیل گفت: «خداوند و پادشاه برگزیدهٔ او، امروز شاهدند که شما عیبی در من نیافتید.» مردم گفتند: «بله، همینطور است.» سموئیل گفت: «این خداوند بود که موسی و هارون را برگزید و اجداد شما را از مصر بیرون آورد. حال، در حضور خداوند بایستید تا کارهای شگفتانگیز خداوند را که در حق شما و اجدادتان انجام داده است به یاد شما آورم: «وقتی بنیاسرائیل در مصر بودند و برای رهایی خود به حضور خداوند فریاد برآوردند، خداوند موسی و هارون را فرستاد و ایشان بنیاسرائیل را به این سرزمین آوردند. اما بنیاسرائیل خداوند، خدای خود را از یاد بردند. پس خدا هم ایشان را به دست سیسرا سردار سپاه حاصور، فلسطینیها و پادشاه موآب سپرد و آنها با ایشان جنگیدند. آنها نزد خداوند فریاد برآورده، گفتند: ما گناه کردهایم، زیرا از پیروی تو برگشتهایم و بعل و عشتاروت را پرستیدهایم. حال، ما را از چنگ دشمنانمان برهان و ما فقط تو را پرستش خواهیم کرد. پس خداوند جدعون، باراق، یفتاح و سرانجام مرا فرستاد و شما را از دست دشمنان نجات داد تا شما در امنیت زندگی کنید. اما وقتی ناحاش، پادشاه بنیعمون را دیدید که قصد حمله به شما را دارد، نزد من آمدید و پادشاهی خواستید تا بر شما سلطنت کند و حال آنکه خداوند، خدایتان پادشاه شما بود. پس این است پادشاهی که شما برگزیدهاید. خود شما او را خواستهاید و خداوند هم خواست شما را اجابت نموده است. «حال اگر از خداوند بترسید و او را عبادت کرده، به کلامش گوش دهید و از فرمانش سرپیچی نکنید، و اگر شما و پادشاه شما خداوند، خدای خود را پیروی نمایید، همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت؛ اما اگر برخلاف دستورهای خداوند، خدایتان رفتار کنید و به سخنان او گوش ندهید، آنگاه شما را مثل اجدادتان مجازات خواهد کرد. «حال، بایستید و این کار عظیم خداوند را مشاهده کنید. مگر نه اینکه در این فصل که گندم را درو میکنند از باران خبری نیست؟ ولی من دعا میکنم خداوند رعد و برق ایجاد کند و باران بباراند تا بدانید که کار خوبی نکردید که پادشاه خواستید چون با این کار، گناه بزرگی نسبت به خدا مرتکب شدید.» سپس، سموئیل در حضور خداوند دعا کرد و خداوند در همان روز رعد و برق و باران فرستاد و مردم از خداوند و از سموئیل بسیار ترسیدند. آنها به سموئیل گفتند: «در حضور خداوند، خدای خود برای ما دعا کن تا نمیریم؛ زیرا با خواستن پادشاه بار گناهان خود را سنگینتر کردیم.»
۱سموئیل 1:12-19 مژده برای عصر جدید (TPV)
سموئیل به قوم اسرائیل گفت: «خواهشی که از من کرده بودید، بجا آوردم و پادشاهی برایتان منصوب کردم. اکنون پادشاه رهبر شماست. امّا من پیر شده و موهایم سفید گشته است، پسران من نزد شما هستند. من از دوران جوانی شما را خدمت کردهام. اکنون از شما میخواهم که در حضور خداوند و پادشاه برگزیدهٔ او حقیقت را بگویید که آیا من گاو یا الاغ کسی را بزور گرفتهام؟ آیا بر کسی ظلم کردهام یا به کسی آزار رساندهام؟ اگر از کسی رشوه گرفتهام تا چشمان خود را ببندم، بگویید تا آن را جبران کنم.» آنها گفتند: «نه، تو به کسی ظلم نکردهای، و به کسی هم آزار نرساندهای و از کسی رشوه نگرفتهای.» سموئیل گفت: «پس خدا و پادشاه برگزیدهٔ او شاهد من هستند که من در نزد شما گناهی ندارم.» آنها جواب دادند: «بلی، درست است.» سموئیل گفت: «خداوند بود که موسی و هارون را مأمور ساخت و اجداد شما را از مصر بیرون آورد. اکنون بایستید تا در پیشگاه خداوند شما را متّهم نمایم که خداوند چه کارهایی در حق شما و نیاکانتان کرده است. وقتی بنیاسرائیل در مصر بودند و مردم آنجا شروع به آزار آنها کردند، آنان به حضور خداوند گریه و زاری نمودند. پس خداوند موسی و هارون را فرستاد و آنها نیاکان شما را از مصر خارج نموده و به این سرزمین آوردند. ولی آنها بزودی خداوند خدای خود را فراموش کردند. پس خداوند، آنها را به دست دشمنانشان، یعنی سیسرا، فرماندهٔ سپاه یابین، پادشاه کشور حاصور، فلسطینیان و پادشاه موآب مغلوب ساخت. آنها باز نزد خداوند ناله و زاری کردند و گفتند: ما گناهکار هستیم، زیرا خداوند را فراموش کردیم و در عوض بُتهای بعل و عشتاروت را پرستیدیم. حالا ما را ببخش و از دست دشمنان نجات بده و ما تنها تو را پرستش خواهیم کرد. پس خداوند جدعون و باراق، یفتاح و سرانجام مرا فرستاد و شما را از دست دشمنانی که در اطرافتان بودند، رهایی بخشید و باز به شما فرصت داد تا زندگی آسودهای داشته باشید. امّا وقتی دیدید که ناحاش، پادشاه عمونیان قصد دارد به شما حمله کند، خدای خود را رد کردید و از من خواستید که پادشاهی برای شما تعیین کنم تا بر شما حکومت کند. «این است پادشاهی که انتخاب کردهاید؛ از خداوند خواستید و او یک پادشاه برای شما برگزید تا بر شما حکومت کند. پس اگر از خدا بترسید و از او اطاعت نموده، او را خدمت نمایید و دستورات او را بجا آورید و اگر شما و پادشاهی که بر شما حکومت میکند از فرمان خداوند خدای خود پیروی کنید، همهچیز برای شما نیکو خواهد شد. امّا اگر به سخنان خداوند گوش ندهید و از اوامر او سرپیچی کنید، آنگاه او علیه شما و پادشاه شما خواهد بود. اینک توجّه نمایید و کارهای عظیم خداوند را ببینید. شما میدانید که در این فصل سال که وقت درو گندم است، باران نمیبارد. امّا من به درگاه خداوند دعا میکنم تا رعد و برق و باران از آسمان بفرستد تا بدانید که وقتی خواستید پادشاهی برای شما تعیین شود، چه گناه بزرگی در برابر خداوند مرتکب شدید.» آنگاه سموئیل به حضور خداوند دعا کرد و خداوند در همان روز رعد و برق و باران را فرستاد و ترس خداوند و سموئیل همه را فراگرفت. قوم اسرائیل به سموئیل گفتند: «از حضور خداوند خدای خود تمنّا کن که ما را هلاک نسازد؛ زیرا بهخاطر اینکه برای خود پادشاه خواستیم، به گناهان خود افزودیم.»
۱سموئیل 1:12-19 هزارۀ نو (NMV)
سموئیل به تمامی اسرائیل گفت: «اینک هرآنچه را به من گفتید، شنیدم، و پادشاهی بر شما گماشتم. اکنون پادشاه شما را رهبری میکند. اما من پیر و سپیدموی شدهام، و اینک پسرانم با شمایند. من از جوانیخویش تا به امروز شما را رهبری کردهام. حال، در برابرتان ایستادهام؛ در حضور خداوند و مسیح او بر من شهادت دهید. تا به حال گاو یا الاغ چه کسی را گرفتهام؟ از چه کسی به زور چیزی ستانده، یا بر که ستم کردهام؟ از دست چه کسی رشوه گرفتهام تا چشمان خود را به آن کور سازم؟ آری، بر من شهادت دهید و آن را به شما باز خواهم گردانید.» پاسخ دادند: «نه به زور از ما چیزی ستاندهای و نه بر ما ستم کرده یا چیزی از دست کسی گرفتهای.» سموئیل بدیشان گفت: «خداوند بر شما شاهد است، و مسیح او نیز امروز شاهد است که چیزی در دست من نیافتهاید.» گفتند: «او شاهد است.» آنگاه سموئیل به قوم گفت: «خداوند شاهد است، خداوندی که موسی و هارون را برگماشت و پدرانتان را از سرزمین مصر بیرون آورد. پس اکنون بایستید تا در حضور خداوند دربارۀ تمامی اعمال عادلانۀ او که برای شما و پدرانتان کرده است، بر شما حجت آورم. آن زمان که یعقوب به مصر رفت و مصریان بر پدرانتان ستم کردند، ایشان نزد خداوند فریاد برآوردند. پس خداوند موسی و هارون را فرستاد، و آنان پدرانتان را از مصر بیرون آورده، در این مکان ساکن گردانیدند. ولی آنها یهوه خدای خود را از یاد بردند؛ پس او ایشان را به سیسِرا فرماندۀ لشکر حاصور، و به فلسطینیان، و به پادشاه موآب فروخت، و آنان با ایشان جنگیدند. آنگاه نزد خداوند فریاد برآورده، گفتند: ”گناه ورزیدهایم، زیرا خداوند را ترک کرده، بَعَل و عَشتاروت را عبادت کردهایم. اما اکنون ما را از دست دشمنانمان برهان تا تو را عبادت کنیم.“ پس خداوند یِروبَّعَل و باراق و یَفتاح و سموئیل را فرستاد و شما را از هر سو از دست دشمنانتان رهانید، و در امنیت ساکن شدید. اما چون دیدید ناحاش پادشاه عَمّونیان به مقابله با شما برمیآید، مرا گفتید: ”نه، بلکه پادشاهی بر ما سلطنت کند“، حال آنکه یهوه خدایتان پادشاه شما بود. پس حال این است پادشاهی که برگزیدید و طلب کردید. اینک خداوند پادشاهی بر شما برگماشته است. اگر از خداوند بترسید و او را عبادت کرده، آوازش را بشنوید و از فرمان او تمرد نورزید، و اگر شما و پادشاهی که بر شما سلطنت میکند، از یهوه خدای خویش پیروی کنید، که چه خوب! ولی اگر آواز خداوند را نشنوید بلکه از فرمان او تمرد ورزید، آنگاه دست خداوند بر ضد شما خواهد بود، همچنانکه بر ضد پدرانتان بود. پس حال بایستید و این کار عظیم را که خداوند در برابر دیدگانتان به عمل میآورد، ببینید. آیا امروز زمان برداشت گندم نیست؟ اما من خداوند را خواهم خواند تا رعدها و باران بفرستد، تا بدانید و ببینید که با طلبیدن پادشاه برای خود، چه شرارت عظیمی در نظر خداوند مرتکب شدهاید.» پس سموئیل خداوند را خواند، و خداوند در همان روز رعدها و باران فرستاد. آنگاه تمامی قوم از خداوند و از سموئیل بهغایت ترسیدند. پس تمامی قوم به سموئیل گفتند: «برای ما خدمتگزارانت نزد یهوه خدای خود دعا کن تا نمیریم، زیرا بر همۀ گناهان خویش این شرارت را نیز افزودیم که پادشاهی برای خود طلب کردیم.»