۲سموئیل 1:23-10
۲سموئیل 1:23-10 هزارۀ نو (NMV)
این است آخرین سخنان داوود: وحی داوود پسر یَسا، وحی مردی که به مقام بلند ممتاز گردید، مسیحِ خدای یعقوب، و مزمورسرای شیرین اسرائیل: «روح خداوند به واسطۀ من سخن گفت؛ کلام او بر زبانم بود. خدای اسرائیل سخن گفت؛ صخرۀ اسرائیل مرا گفت: آن که عادلانه بر مردم حکومت کند، و خداترسانه حکم برانَد، همچون روشنایی صبح است، مانند نخستین پرتوهای خورشید در صبح بیابر، و چون برقِ سبزههای روی زمین پس از بارش باران. «آیا خانۀ من با خدا چنین نیست؟ او با من عهد جاودانی بسته است، که در همه چیز آراسته و مستحکم است. آیا تمامی نجات و تمامی آرزوی مرا، به شکوفه نخواهد نشانید؟ اما مردان فرومایه جملگی مانند خارند که به دور افکنده میشود، چراکه آنها را به دست نتوان گرفت. و آن که بخواهد به ایشان دست زند، میباید به آهن و چوبِ نیزه مسلح گردد؛ و آنان در مکان خویش به آتش سوخته خواهند شد.» این است نام دلاورانی که داوود داشت: یوشیببَشِبِتِ تَحکِمونی که رئیس آن سه تن بود. او نیزهاش را بر ضد هشتصد تن به کار گرفت و در مصافی واحد، همۀ آنها را کشت. بعد از او، اِلعازار پسر دودو پسر اَخوخی بود. او یکی از سه دلاوری بود که داوود را همراهی میکردند، آنگاه که فلسطینیان را که در آنجا برای نبرد گرد آمده بودند، به چالش کشیدند. مردان اسرائیل عقب نشستند، ولی او برخاست و بر فلسطینیان تاخت تا اینکه دستش خسته شد و به شمشیر چسبید. خداوند در آن روز پیروزی عظیمی بخشید، و لشکریان از عقب اِلعازار برگشتند، اما تنها به جهت تاراج و بس.
۲سموئیل 1:23-10 Persian Old Version (POV-FAS)
و این است سخنان آخر داود: «وحی داود بن یسا. و وحی مردی که بر مقام بلند ممتاز گردید، مسیح خدای یعقوب، و مغنی شیرین اسرائیل. روح خداوند به وسیله من متکلم شد و کلام او بر زبانم جاری گردید. خدای اسرائیل متکلم شد و صخره اسرائیل مراگفت: آنکه بر مردمان حکمرانی کند، عادل باشدو با خدا ترسی سلطنت نماید. و او خواهد بودمثل روشنایی صبح، وقتی که آفتاب طلوع نماید، یعنی صبح بیابر، هنگامی که علف سبز از زمین میروید، بهسبب درخشندگی بعد از باران. یقین خانه من با خدا چنین نیست. لیکن عهدجاودانی با من بسته است، که در همهچیز آراسته و مستحکم است. و تمامی نجات و تمامی مسرت من این است، هرچند آن را نمو نمی دهد. لیکن جمیع مردان بلیعال مثل خارهایند که دورانداخته میشوند. چونکه آنها را بهدست نتوان گرفت. و کسیکه ایشان را لمس نماید، میبایدبا آهن و نی نیزه مسلح شود. و ایشان در مسکن خود با آتش سوخته خواهند شد.» و نامهای شجاعانی که داود داشت این است: یوشیب بشبت تحکمونی که سردار شالیشیم بودکه همان عدینو عصنی باشد که بر هشتصد نفرتاخت آورد و ایشان را در یک وقت کشت. و بعد از او العازار بن دودو ابن اخوخی، یکی از آن سه مرد شجاع که با داود بودند، هنگامی که فلسطینیان را که در آنجا برای جنگ جمع شده، ومردان اسرائیل رفته بودند، به مقاتله طلبیدند. واما او برخاسته، با فلسطینیان جنگ کرد تا دستش خسته شد و دستش به شمشیر چسبید و خداونددر آن روز، ظفر عظیمی داد، و قوم در عقب اوفقط برای غارت کردن برگشتند.
۲سموئیل 1:23-10 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
داوود پسر یَسا مردی بود که خدا پیروزیهای درخشان نصیبش کرد. او برگزیدهٔ خدای یعقوب و شاعر شیرین سخن اسرائیل بود. این آخرین سخنان داوود است: روح خداوند بهوسیلۀ من سخن گفت و کلام او بر زبانم جاری شد. خدا که مثل صخره از اسرائیل پشتیبانی میکند، به من گفت: «فرمانروایی که با عدل و انصاف حکومت کند و با اطاعت از خدا سلطنت نماید، همچون روشنایی صبح است به هنگام طلوع آفتاب، مانند صبح بیابر، مانند برقِ سبزههای روی زمین پس از بارش باران. و این خاندان من است که خدا آن را برگزیده است. بله، خدا با من پیمانی همیشگی بسته است. پیمان او پیمانی است محکم که هرگز تغییر نمییابد. او نجات مرا به ثمر خواهد رساند و هر آرزوی مرا برآورده خواهد ساخت. ولی خدانشناسان مثل خارهایی هستند که دور ریخته میشوند، هیچکس نمیتواند به آنها دست بزند، آنها را باید با ابزار آهنی یا نیزه برداشت. عاقبت، همهٔ آنها میسوزند و از بین میروند.» داوود سه سردار معروف داشت. اسم اولی یوشیب بَشَبَت اهل تحکمون که به عدینوعصنی معروف بود. او یک بار هشتصد نفر را در یک جنگ کشت. دومی، العازار پسر دودو، نوهٔ اخوخی بود. یک روز که فلسطینیها برای جنگ با اسرائیلیها جمع شده بودند، سربازان اسرائیلی پا به فرار گذاشتند، اما العازار به اتفاق داوود با فلسطینیها به مبارزه پرداخت. او آنقدر از سربازان فلسطینی را کشت که دستش خسته شد و از دستهٔ شمشیر جدا نمیشد! خداوند پیروزی بزرگی نصیب او کرد. سربازان اسرائیلی فقط برای غارت بازگشتند!
۲سموئیل 1:23-10 مژده برای عصر جدید (TPV)
داوود پسر یَسی، مردی که خداوند او را به بزرگی رساند، مردی که خداوندِ یعقوب او را پادشاه کرد، مردی که سرایندهٔ سرودهای خوش برای اسرائیل است. این آخرین کلام اوست. «روح خداوند به وسیلهٔ من سخن میگوید و کلام او از زبان من جاری است. خدای اسرائیل به زبان آمد و نگهبان اسرائیل به من گفت: 'پادشاهی که با عدالت حکمرانی و از خداوند پیروی میکند، مانند نور خورشید در آسمان بیابر میدرخشد، خورشیدی که نورش بعد از بارندگی، سبزهها را درخشان میکند.' «آری، بدینگونه پروردگار به خاندان من فزونی میبخشد، زیرا او پیمانی استوار و جاودان با من بسته است، پیوندی که شکسته نخواهد شد، پیمانی که تغییر نخواهد کرد. تنها خواست من چنین است و آن پیروزی من است که خداوند حتماً آن را ممکن خواهد ساخت. امّا مردم بدکار مانند خار هستند که دور انداخته میشوند، زیرا به آنها نمیتوان دست زد. اگر کسی بخواهد به آنها دست بزند، باید به وسیلهای آهنی یا انبر مجهّز باشد تا آنها را گرفته در آتش بسوزاند.» اینها نامهای سه قهرمانی هستند که در سپاه داوود خدمت کردند. نفر اول آنها یوشیب بشبت تحکمونی که رهبر آن سه نفر بود. او در یک جنگ هشتصد نفر را کشت. نفر دوم العازار، پسر دودو و نوهٔ اخوح بود. او یکی از سه نفری بود که وقتی فلسطینیها برای جنگ جمع شده بودند، همراه داوود برای مقابلهٔ آنها رفت. در آن جنگ همهٔ سربازان اسرائیلی فرار کردند، ولی او به جنگ ادامه داد و به کشتار فلسطینیها پرداخت تا اینکه دستش خسته شد و شمشیر به دستش چسبید. خداوند در آن روز پیروزی بزرگی نصیب ایشان کرد. بعد کسانیکه فرار کرده بودند برگشتند و شروع به تاراج و غارت کردند.