یوحنا 25:9-39
یوحنا 25:9-39 هزارۀ نو (NMV)
پاسخ داد: «گناهکار بودنش را نمیدانم. تنها یک چیز میدانم، و آن اینکه کور بودم، و اکنون بینا گشتهام.» پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمانت را گشود؟» پاسخ داد: «من که به شما گفتم، امّا شما گوش نمیدهید؛ چرا میخواهید دوباره بشنوید؟ مگر شما نیز میخواهید شاگرد او شوید؟» ایشان دشنامش داده، گفتند: «تو خود شاگرد اویی! ما شاگرد موساییم. ما میدانیم خدا با موسی سخن گفته است. امّا این شخص، نمیدانیم از کجاست.» آن مرد در پاسخ ایشان گفت: «شگفتا! با اینکه چشمان مرا گشوده، نمیدانید از کجاست. ولی ما میدانیم که خدا دعای گناهکاران را نمیشنود، امّا اگر کسی خداترس باشد و ارادۀ او را به جا آورد، خدا دعای او را میشنود. از آغاز جهان تا کنون شنیده نشده که کسی چشمان کوری مادرزاد را گشوده باشد. اگر این مرد از جانب خدا نبود، کاری از وی برنمیآمد.» ایشان در پاسخ او گفتند: «تو سراپا در گناه زاده شدهای. حال، به ما هم درس میدهی؟» پس او را اخراج کردند. چون عیسی شنید که آن مرد را اخراج کردهاند، او را یافت و از وی پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» پاسخ داد: «سرورم، بگو کیست تا به او ایمان آورم.» عیسی به وی گفت: «تو او را دیدهای! همان است که اکنون با تو سخن میگوید.» گفت: «سرورم، ایمان دارم.» و در برابرش روی بر زمین نهاد. عیسی گفت: «من برای داوری به این جهان آمدهام، تا کوران بینا و بینایان کور شوند.»
یوحنا 25:9-39 Persian Old Version (POV-FAS)
او جواب داد اگرگناهکار است نمی دانم. یک چیز میدانم که کوربودم و الان بینا شدهام.» باز بدو گفتند: «با توچه کرد و چگونه چشمهای تو را باز کرد؟» ایشان را جواب داد که «الان به شما گفتم. نشنیدید؟ و برای چه باز میخواهید بشنوید؟ آیاشما نیز اراده دارید شاگرد او بشوید؟» پس اورا دشنام داده، گفتند: «تو شاگرد او هستی. ماشاگرد موسی میباشیم. ما میدانیم که خدا باموسی تکلم کرد. اما این شخص را نمی دانیم ازکجا است.» آن مرد جواب داده، بدیشان گفت: «این عجب است که شما نمی دانید از کجا است وحال آنکه چشمهای مرا باز کرد. و میدانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود؛ و لیکن اگرکسی خداپرست باشد و اراده او را بهجا آرد، او رامی شنود. از ابتدای عالم شنیده نشده است که کسی چشمان کور مادرزاد را باز کرده باشد. اگر این شخص از خدا نبودی، هیچ کارنتوانستی کرد.» در جواب وی گفتند: «تو به کلی با گناه متولد شدهای. آیا تو ما را تعلیم میدهی؟» پس او را بیرون راندند. عیسی چون شنید که او را بیرون کردهاند، وی را جسته گفت: «آیا تو به پسر خدا ایمان داری؟» او در جواب گفت: «ای آقا کیست تا به او ایمان آورم؟» عیسی بدو گفت: «تو نیز او رادیدهای و آنکه با تو تکلم میکند همان است.» گفت: «ای خداوند ایمان آوردم.» پس او راپرستش نمود. آنگاه عیسی گفت: «من در این جهان بجهت داوری آمدم تا کوران بینا و بینایان، کور شوند.»
یوحنا 25:9-39 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه، من نمیدانم. فقط میدانم که کور بودم و اکنون بینا هستم!» از او پرسیدند: «خوب، عیسی با تو چه کرد؟ چطور چشمانت را باز کرد؟» جواب داد: «من یک بار به شما گفتم، مگر نشنیدید؟ چرا میخواهید دوباره تعریف کنم؟ آیا شما هم میخواهید شاگرد او بشوید؟» آنها او را دشنام داده، گفتند: «تو خودت شاگرد او هستی. ما شاگرد موسی میباشیم. ما میدانیم که خدا با موسی سخن میگفت. اما دربارهٔ این شخص، هیچ چیز نمیدانیم.» جواب داد: «این خیلی عجیب است که او میتواند کوری را بینا کند و شما دربارهٔ او هیچ چیز نمیدانید؟ همه میدانند که خدا به دعای اشخاص شیاد گوش نمیدهد، بلکه دعای کسی را میشنود که خداترس باشد و ارادهٔ او را انجام دهد. از آغاز جهان تا به حال هیچوقت کسی پیدا نشده که بتواند چشمان کور مادرزاد را باز کند. اگر این شخص از طرف خدا نبود، چگونه میتوانست چنین کاری بکند؟» ایشان فریاد زدند: «تو سراپا در گناه متولد شدهای؛ حال میخواهی به ما درس بدهی؟» پس او را بیرون کردند. وقتی این خبر به گوش عیسی رسید، او را پیدا کرد و فرمود: «آیا تو به پسر انسان ایمان داری؟» جواب داد: «سَروَرم، بگو او کیست، چون میخواهم به او ایمان بیاورم.» عیسی فرمود: «تو او را دیدهای و هم اکنون با تو سخن میگوید.» گفت: «بله، ای خداوند، ایمان دارم.» و عیسی را پرستش کرد. عیسی به او فرمود: «من به این جهان آمدهام تا داوری کنم، تا به نابینایان بینایی ببخشم و به آنانی که تصور میکنند میبینند، نشان دهم که کورند.»
یوحنا 25:9-39 مژده برای عصر جدید (TPV)
آن مرد پاسخ داد: «اینکه او گناهكار است یا نه من نمیدانم فقط یک چیز میدانم كه كور بودم و اكنون میبینم.» آنها پرسیدند: «با تو چه كرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا میخواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم میخواهید شاگرد او بشوید؟» پس به او دشنام دادند و گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. ما میدانیم كه خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص، ما نمیدانیم كه او از كجا آمده است.» آن مرد در جواب آنان گفت: «چیز عجیبی است كه شما نمیدانید او از كجا آمده است درحالیکه چشمان مرا باز كرده است. همه میدانیم كه خدا دعای گناهكاران را نمیشنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادهٔ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را میشنود. از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده كه کسی چشمان كور مادرزادی را باز كرده باشد. اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمیتوانست کاری بكند.» به او گفتند: «تو كه در گناه متولّد شدهای، به ما تعلیم میدهی؟» و بعد او را از كنیسه بیرون انداختند. وقتی عیسی شنید كه او را از كنیسه بیرون کردهاند، او را پیدا كرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» آن مرد پاسخ داد: «ای آقا، كیست تا به او ایمان آورم؟» عیسی به او گفت: «تو او را دیدهای و او همان کسی است كه اكنون با تو سخن میگوید.» او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده كرد. عیسی سپس گفت: «من بهخاطر داوری به این جهان آمدهام تا كوران بینا و بینایان كور شوند.»