روت 1:4-2
روت 1:4-2 Persian Old Version (POV-FAS)
و بوعز به دروازه آمده، آنجا نشست و اینک آن ولی که بوعز درباره او سخن گفته بود میگذشت، و به او گفت: «ای فلان! به اینجابرگشته، بنشین.» و او برگشته، نشست. و ده نفراز مشایخ شهر را برداشته، به ایشان گفت: «اینجابنشینید.» و ایشان نشستند.
روت 1:4-2 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
بوعز به دروازهٔ شهر که محل اجتماع مردم شهر بود رفت و در آنجا نشست. آنگاه آن مرد که نزدیکترین خویشاوند شوهر نعومی بود به آنجا آمد. بوعز او را صدا زده گفت: «بیا اینجا! میخواهم چند کلمهای با تو صحبت کنم.» او آمد و نزد بوعز نشست. آنگاه بوعز ده نفر از ریشسفیدان شهر را دعوت کرد تا شاهد باشند.
روت 1:4-2 مژده برای عصر جدید (TPV)
بوعز به دروازهٔ شهر، جایی که مردم اجتماع میکردند، رفت. وقتی نزدیکترین خویشاوند الیملک، یعنی همان شخصی که بوعز از او نام برده بود، از آنجا میگذشت، بوعز او را صدا زد و گفت: «دوست عزیز، بیا اینجا بنشین.» پس او آمده در آنجا نشست. سپس بوعز از ده نفر از رهبران شهر نیز خواست تا بیایند و آنجا بنشینند. وقتی آنها نشستند
روت 1:4-2 هزارۀ نو (NMV)
و اما بوعَز به دروازۀ شهر رفت و آنجا بنشست. اینک آن ولیّ که بوعَز دربارهاش سخن گفته بود، میگذشت. پس بوعَز گفت: «فلانی، بدین سو آمده، بنشین.» پس او آمده، بنشست. آنگاه بوعَز ده تن از مشایخ شهر را برگرفته، بدیشان گفت: «اینجا بنشینید.» پس ایشان بنشستند.